کد مطلب:211043 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:137

چه شد که ابوحنیفه به شاگردی امام صادق درآمد
ابوحنیفه در مجلس اول حضور منصور مشت خود را باز و قصد منصور را خنثی نمود و خواست یك مجلس دیگری تهیه كند مشكلترین مسائل را به كمك برخی دیگر از محققین علماء از امام صادق بپرسد شاید غالب شود!

ابونعیم اصفهانی نقل می كند:

عبدالله بن شبرمه گفت من با ابوحنیفه وارد بر جعفر بن محمد شدیم - ابن ابی لیلی حاضر بود گفت من هذالذی معك این كیست همراه تو گفت این مردی صاحب بصیرت در دین است و نفوذ رأی دارد - قال لعله یقیس امر الدین برأیه شاید این همان كس است كه امور دین را به قیاس عمل می كند گفت آری این همان كس است.

قال جعفر بن محمد لابی حنیفه ما اسمك فرمود اسمت چیست - گفت نعمان

قال یا نعمان هل قسیت راسك بعد؟ آیا می توانی سر خود را به سر دیگران قیاس كنی؟ گفت چگونه می توانم سر خود را قیاس كنم؟

قال (ع) ما اراك تحسن شیئا هل علمت ما الملوحه فی العینین و المراره فی الاذنین و الحراره فی المنخرین و العذوبه فی الشفتین؟! قال لا

یعنی كار تو خوب نیست روش صحیحی نداری نمی بینم كار خوبی انجام دهی.

فرمود می دانی خداوند عالم در چشمها چه نمكی قرار داده و در گوشها چه تلخی و در بینی ها چه تندی و در لبها چه شیرینی - گفت نمی دانم

قال (ع) ما اراك تحسن شیئا قال فهل علمت كلمة اولها كفر و آخرها ایمان؟ فرمود می دانی كلمه ای را كه بین كفر و ایمان است.



[ صفحه 183]



ابن ابی لیلی گفت یابن رسول الله این بیان را روشن تر بفرما كه بدانیم.

فقال (ع) اخبرنی ابی عن جدی ان رسول الله قال (ص) ان الله تعالی بمنه و فضله جعل لابن آدم الملوحة فی العینین لانها شحمتان و لولا ذلك لذابنا و ان الله تعالی بمنه و فضله لابن آدم جعل المرارة فی الاذنین حجابا من الدواب فان دخلت الرأس دابة و التمست الی الدماغ فاذا ذاقت المراره التمست الخروج و ان الله بمنه و كرمه و رحمته لابن آدم جعل العذوبة فی الشفتین یجد بها استطعام كل شی ء و یسمع الناس بها حلاوة منطقه

فرمود جدم فرموده است كه خداوند تعالی و تبارك به من و فضل خودش پسر آدم را به یك نمك در چشم و به یك مرارت و تلخی در گوش و به یك شیرینی و عذوبت در دهن مزیت داد تا در زندگی كامیاب شود نمك در چشم برای آن است كه پیه دیده را نبندد و تلخی در گوش برای آن است كه حیوانات در گوش نروند و شیرینی در دهن برای منطق شیرین آدمی است.

ابن ابی لیلی گفت یا بن رسول الله مقصود از آن چه بین كفر و ایمان است چیست. قال (ع) اذا قال العبد لا اله فقد كفر فاذا قال الا الله فهو ایمان

فرمود انسان وقتی می گوید لا اله نیست خدائی كافر شده وقتی اضافه می كند غیر از خدای عالم ایمان آورده.

آنگاه رو به ابوحنیفه كرد فقال (ع) یا نعمان حدثنی ابی عن جدی ان رسول الله صلی الله علیه و آله قال اول من قاس امر الدین برأیه ابلیس قال الله تعالی اسجد لآدم فقال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین فمن قاس الدین برأیه قرنه الله تعالی یوم القیامه بابلیس لانه اتبعه بالقیاس

فرمود ای نعمان پدرم از جدم رسول خدا حدیث كرد كه فرمود اول كسی كه در امر دین قیاس كرد شیطان بود كه چون خطاب شد به آدم سجده كن گفت من بهترم از او زیرا او از خاك و من از آتش خلق شده ام و آتش بهتر از خاك است - به همین قیاس به رأی خطاب شد تو رانده ی درگاهی - آنگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود هر كس قیاس به رأی كند خداوند او را روز قیامت با شیطان محشور خواهد نمود زیرا در رأی به قیاس شریكند.

ابن شبرمه می گوید امام صادق علیه السلام فرمود ای نعمان قتل النفس و زنا كدام مهمتر است



[ صفحه 184]



ابوحنیفه گفت قتل نفس - فرمود خداوند در قتل نفس دو شاهد قرار داده و در زنا چهار شاهد پس معلوم می شود زنا مهم تر از قتل نفس است؟!

باز فرمود نماز مهمتر است یا روزه ابوحنیفه گفت نماز.

قال (ع) فما بال الحائض تقضی الصوم و لاتقضی الصلوة فرمود چرا زن حائض در مدت عادت نماز از او سلب می شود ولی روزه را باید به قضا بگیرد پس معلوم می شود روزه مهمتر است آنگاه فرمود و یحك یا نعمان با این حال چرا به قیاس عمل می كنی به ترس از خدا و از رأی به فتوی خودداری كن - مگر احكام شریعت را می توان به هم قیاس كرد!!

این مقدمه موجب شد كه ابوحنیفه به شاگردی امام صادق علیه السلام زانوی ادب به زمین زد و دو سال در محضرش درس خواند و گفت اگر این دو سال نبود نعمان هلاك می شد.

حضرت صادق علیه السلام می دانست ابوحنیفه را مجذوب می كنند كه به غرور بفریبد لذا هر دفعه یك مسئله را طرح می كرد كه ابوحنیفه در آن رأی بدی داده بود و او را منفعل می ساخت تا از فتوای به رأی و قیاس خودداری كند [1] .

ابن خلكان [2] درباره احتجاجات امام صادق با ابوحنیفه در حیره و تقبیح عمل برأی و قیاس چنین می نویسد:

حكی كشاجم فی كتاب المصاید و المطارد ان جعفرا المذكور سأل اباحنیفه رضی الله عنهما فقال ما تقول فی محرم كسر رباعیه ظبی فقال یابن رسول الله ما اعلم فیه فقال انت تتداهی و لاتعلم ان الظبی لایكون له رباعیه و هوثنی ابدا انتهی

كشاجم در كتاب مصاید و مطارد روایت می كند كه جعفر بن محمد الصادق از ابوحنیفه پرسید چه می گوئی درباره ی حكم كسی كه در احرام دندان رباعیه آهوئی را شكسته باشد؟

ابوحنیفه گفت نمی دانم.

امام صادق علیه السلام فرمود تو دعوی می كنی داهیه و نابغه علمی و نمی دانی آنگاه خودش فرمود ان الظبی لایكون له رباعیه و هوثنی ابدا فرمود این نشدنی است زیرا آهو دندان رباعیه ندارد.

آنگاه فرمود كسی كه اعضاء حیوان را نمی شناسد و حلال و حرام آن را نمی داند و علم نبات شناسی و جمادشناسی ندارد چگونه دعوی زعامت و پیشوائی دینی مردم را می نماید؟!

امام صادق علیه السلام مناظرات بسیاری با ابوحنیفه و سایر مدعیان مقام سیادت علمی و فقهی



[ صفحه 185]



نموده و همه را مغلوب كرد و كلیه آنها به قصور علمی و تقصیر رأی و فتوای قیاسی خود معترف شدند زیرا نصی بر آنچه می گفتند در قرآن و حدیث نداشتند عمل به قیاس هم انحراف از راه بوده نه حل مشكل علمی.

فرمود ما كان لمؤمن و لامؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یكون لهم الخیرة من امرهم

سوره احزاب


[1] حلية الاولياء ابونعيم در ترجمه جعفر صادق (ع).

[2] وفيات الاعيان ص 121 ج 1.